بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ«1» مَلِکِ النّاسِ«2» إِلهِ النّاسِ«3» مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ«4» اَلَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النّاسِ«5» مِنَ الْجِنَّهِ وَ النّاسِ«6»
(ای پیامبر!)بگو:پناه می برم به پروردگار آدمیان.پادشاه آدمیان.معبود آدمیان.از شرّ وسوسه شیطان.آن که اندیشه بد در دل مردمان افکند.از جنس جنّ باشد یا انسان
پیام ها:
1- پیامبر،امین وحی است و چیزی از خود نمی گوید. «قُلْ»
2- خطرات به قدری شدید است که خدا به پیامبرش دستور پناه بردن می دهد.
«قُلْ أَعُوذُ»
3- بدون استمداد از خدا،امکان مبارزه با شرور نیست. «أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ»
4- گناهکاران نباید مأیوس شوند،زیرا خداوند،پروردگار همه مردم است نه فقط مؤمنان. «بِرَبِّ النّاسِ»
5-وقتی پیامبر،به خدا پناه می برد،وظیفه ما روشن است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ»
6- انسان باید خود را تحت تربیت خداوند بداند، «بِرَبِّ النّاسِ» سلطنت و حکومت او را بپذیرد، «مَلِکِ النّاسِ» و او را معبود خود قرار دهد. «إِلهِ النّاسِ»
7- انسان بی ایمان،به قدرت و جمعیّت و قومیّت و ثروت خود پناه می برد،ولی مردان خدا به پروردگار و پادشاه و معبود هستی پناهنده می شوند. «بِرَبِّ النّاسِ - مَلِکِ النّاسِ - إِلهِ النّاسِ»
8-بالاترین خطرها پنهان ترین آن هاست که وسوسه درونی باشد. «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ»
راه حلی که استادمطهری برای مساله دو قطبی بودن انسان از طریق قرآن یافته است،این است که معماری انسان توسط اراده خود اوست، وی میگوید: «نظر قرآن به این است که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوه دارد، «ایمان» است».
شهید مطهری معتقد است که انسان در جهانبینی اسلامی داستانی شگرف دارد، او موجودی است که میتواند در بازه «اسفل السافلین» و «به خدمتگرفتن فرشتگان» باشد. اراده انسان از اینرو جایگاهی مهم دارد. اراده انسان تعیینکننده قرار گرفتن انسان در بازهای چنین گسترده است. هرچند در منطق قرآن انسان معمار خویش است، اما این معماری نه با نقشهای انسانی که با نقشهای الهی صورت میگیرد. معماری حیات انسان بدون ایمان سبب میشود که وی عاری از ارزشهایی باشد که او را خلیفةالله کرده است. «از آیات استنباط میشود که انسان فاقد ایمان و جدا از خدا انسان واقعی نیست. انسان اگر به یگانه حقیقتی که با ایمان به او و یاد او آرام میگیرد بپیوند، دارنده همه کمالات است و اگر از آن حقیقت یعنی خدا جدا بماند درختی را ماند که از ریشه خویشتن جدا شده است».
استادمطهری به جنبه ضد ارزشی که انسان میتواند با اراده خود واجد آن شود، اشاره میکند. آیات در این بخش به جنبه منفی انسان اشاره میکنند. در آیات ۷۲ سوره توبه و ۷۲ سوره احزاب انسان بسیار ستمگر، نادان و ناسپاس خوانده شده است. مطهری میکوشد توصیف قرآن در خصوص دو قطب مثبت و منفی انسان را توجیه کند. انسان سرشتی متناقض دارد، «وی موجودی دو سرشتی است، نیمی از سرشتش ستودنی است و نیم دیگر نکوهیدنی» است.
شهید مطهری، براساس آیه ۳۰ سوره بقره انسان را خلیفه خدا در زمین میداند و براساس آیه ۱۶۵ سوره انعام معتقد است که انسان دارای بالاترین ظرفیت علمی در میان کل مخلوقات خداوند است. طبق آیات ۳۱-۳۳ سوره بقره، ۱۷۲ سوره اعراف و ۴۳ سوره روم انسان دارای فطرتی خداآشناست که در عمق وجدان خود به خدای خویش آگاهی دارد و هرگونه تردید و انکار محصول انحراف از سرشت خدایی انسان است. چنین مخلوقی را از دیدگاه دینی اشرف مخلوقات خواندهاند.
انسان و دوگانه وجودی سعادت و شقاوت
خلیفه خداوند اما شخصیتی آزاد دارد و میتواند راه شقاوت را برگزیند. شهید مطهری میگوید که براساس آیه ۱۲۲ سوره طه، آفرینش انسان تصادفی نیست و انسان، موجودی انتخاب شده خوانده شده است. براساس آیه ۷۲ سوره احزاب انسان، شخصیتی مستقل و آزاد دارد و البته رسالتی خدایی داشته و امانتی الهی را برعهده دارد. خداوند از انسان، خواسته است تا با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند. از سوی دیگر طبق آیه ۷۰ سوره اسراء، انسان دارای کرامت و شرافتی ذاتی است این یعنی اینکه او توسط خدا بر دیگر مخلوقات به برتری برگزیده شده است و «آنگاه خویشتن خود را درک و احساس میکند.»